صباصبا، تا این لحظه: 13 سال و 7 ماه و 4 روز سن داره

صبا عشق من و بابا

تولد 4 سالگی مبارک

پنجمین روز از آغاز پاییز 89 موجودی و تو بغل گرفتم که اون لحظات باورم نمیشد واقعا مال منه. ی فرشته کوچولو با همه معصومیتش که نمیتونستم تصورشم بکنم که ی روز همه دنیا رو برای اون و با اون بخوام. امروز 4 سالگیشو جشن گرفتیم و این 4 سال به چشم به هم زدنی گذشت.... امسال دختری میخواست جشنشو تو مهدش و با دوستاش بگیره ما هم قبول کردیم و ی جشن کوچولو تو مهد واسش گرفتیم از ی هفته قبل همش ذوق تولدش و داشت هر روز که میخواست بره مهد ازم میپرسید امروز جشنمه؟ .... ولی دخملی امروز که تولدش بود صبح که پاشد مریض و سرما خورده بود یکم دارو بهش دادم و رسوندمش مهد. بعد اومدم وسیله هارو اماده کردم و کیکشم گرفتم و برگشتم مهد اونجا هم خانم شیری واسش تزیین کرده بود و ب...
5 مهر 1393

حس خوب استقلال

همه چی از بازیه sims شروع شد که ریحانه رو کامپیوترش نصب کرد و صبا هم که عاشقه اینه که ببینه ریحانه چکار میکنه که با این بازی آشنا شد. واسش جالب بود و با ی هیجان خاصی دنبالش میکرد تا اینکه شب شد و موقع اومدن به خونه طبق عادت این روزاش که وقتی چیزیو میخواد مباد یواشکی تو گوشم میگه اومد و گفت مامان میخوام امشب خونه خاله مصی بمونم با ریحانه بازی کنم نمیام خونه. من متعجبانه نگاش کردم دیدم نه واقعا میخواد بمونه دیگه هرچی بهش گفتم وعده وعید دادم فایده نداشت باباشم گفت ی تصمیمی گرفته بزار اجراش کنه! منم حالا بغض کرده بودم آخه اولین باری بود که صبا شب پیشم قرار نیست باشه مونده بودم چکار کنم. خلاصه قرار شد بمونه و اگه اخر شب یهو هوس کرد بیاد خونه بابا...
4 مهر 1393
1